او جانش را بر سر این خیانت گذاشت

تا اینکه یک روز وقتی از بیرون برگشتم متوجه آشفتگی سوسن شدم.

همسرم در عین ناباوری گفت که محمود به او تجاوز کرده است.

همین موضوع سبب شد نتوانم خودم را کنترل کنم و محمود را با چاقو کشتم و جسد او را در بیابان های نظرآباد دفن کردم.

- تا اینکه یک روز وقتی از بیرون برگشتم متوجه آشفتگی سوسن شدم.

همسرم در عین ناباوری گفت که محمود به او تجاوز کرده است.

همین موضوع سبب شد نتوانم خودم را کنترل کنم و محمود را با چاقو کشتم و جسد او را در بیابان های نظرآباد دفن کردم.

راز یک جنایت خونین با هوشیاری و کنجکاوی صاحبخانه مقتول اواسط سال 1402 فاش شد.

روزنامه ایران نوشت: وی که متوجه شده بود اسباب و اثاثیه خانه مستأجرش توسط یک زوج ناشناس در حال خروج و تخلیه است بلافاصله با وی تماس گرفت اما وقتی جواب نداد این بار با خواهر او تماس گرفت و به زن جوان گفت: یک زن و مرد جوان که آنها را نمی شناسم در حال تخلیه خانه برادرت هستند سریع خودت را به اینجا برسان.

دقایقی بعد زن جوان به همراه مأمور کلانتری به خانه مورد نظر رفت.

زوج جوان که با دیدن آنها دچار اضطراب و ترس شده بودند قصد داشتند با دروغ پردازی و داستان سرایی خود را تبرئه کنند اما وقتی خواهر محمود - مرد مستأجر- به پلیس گفت که برادرش از 2 هفته قبل ناپدید شده و خبری از او ندارد ظن مأموران به این زوج جوان بیشتر شد و آنها