وقتی از گلوله آرپی جی ناامید شدیمعراقی ها آن قدر نزدیک شده بودند که با نارنجک به سمت سنگرها حمله می کردند. دیگر کاری از دست ما برنمی آمد. در نهایت، من و جمعی از همرزمانم، 11 اردیبهشت 1361 اسیر شدیم. - عراقی ها آن قدر نزدیک شده بودند که با نارنجک به سمت سنگرها حمله می کردند. دیگر کاری از دست ما برنمی آمد. در نهایت، من و جمعی از همرزمانم، 11 اردیبهشت 1361 اسیر شدیم. به گزارش ایسنا، محمدرضا گیلوری از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس روایت می کند: سال 1361، روز دوم عید نوروز، عازم جبهه شدم. آن روزها دانشجوی دانشگاه جندی شاپور بودم، اما دلم جای دیگری می تپید؛ در تیپ المهدی، فرمانده دسته شدم. مدتی پس از عملیات فتح المبین، ما را به مناطق عملیاتی اعزام کردند. آن موقع 18 سالم بود، پر از شور و شوق. فضای بین بچه ها پر از روحیه و آمادگی بود. در آستانه عملیات بیت المقدس، روز دهم اردیبهشت ماه 1361، آماده ی عملیات شدیم. منطقه ی عملیاتی رقابیه بود. کامیون ها در همان ابتدای راه گیر افتادند و ناچار پیاده به مسیر ادامه دادیم. آن هایی که توان بیشتری داشتند، مهمات و تجهیزات بیشتری بر دوش گرفتند. از ساعت 9 شب، با همان بار سنگین، به راه افتادیم و تا طلوع آفتاب بی وقفه راه رفتیم. با آغاز صبح، تیراندازی دشمن شروع شد. برچسب ها: عملیات - اردیبهشت - دوران هشت سال دفاع مقدس - هشت سال دفاع مقدس - عراقی ها - عملیاتی - مناطق عملیاتی |
آخرین اخبار سرویس: |