زمزمه های مادری که دیگر فرزندی نداردشب است، اولین سالگرد. سکوت سرد و سنگین حسینه ثارالله، شکسته شده است. صدای گریه های مادران، تلخ تر از زمستان، بلندتر از هر مداحی، بر گوش ها سنگینی می کند. - ایسنا/کرمان شب است، اولین سالگرد. سکوت سرد و سنگین حسینه ثارالله، شکسته شده است. صدای گریه های مادران، تلخ تر از زمستان، بلندتر از هر مداحی، بر گوش ها سنگینی می کند. بازماندگان حادثه، خمیده و پژمرده، با شانه هایی که بار یک سال داغ را به سختی تحمل کرده اند، در تاریکی قدم می زنند. 367 روز گذشته، اما هنوز اشک های شان خشک نشده است. اشک ها چونان رقصی غمناک، از گوشه چشم ها روان اند، گویی این اندوه پایان ندارد. بغض هایی که در گلوی شان گیر کرده اند، مثل گرهی بازنشدنی، خفه شان می کند. مادران، آخ مادران. زجه های شان، شکاف بر دل شب می اندازد. یکی سر بر زیر چادر فرزند، آرام زمزمه می کند، گویی با فرزندش حرف می زند. دیگری، دست های لرزانش را بر عکس جوانی پرپر شده می کشد، انگار هنوز امید بازگشتش را در دل دارد. من توان قدم برداشتن ندارم. تنها از دور نگاه می کنم. مادران گل های پرپرشده در میان زجه های شان ایستاده اند؛ اما نه، ایستاده نیستند، انگار زمان کمرشان را خم کرده است. بازماندگان، این یک سال را چگونه دوام آورده اند؟ هر خطی که بر چهره های شان افتاده، داستانی از شب های بی خوابی و روزهای گریه اس برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |