برج بابل، برج سکوت؛ جستاری در ستایش سکوت و تنهاییهمین که کتاب را باز می کنیم دیگر راه فراری نیست. بعدش ما را غرق سکوت می کند و برایش سه نقطه می گذارد… ده ها سه نقطه در هر صفحه… «سه نقطه های بیشتر»؛ - همین که کتاب را باز می کنیم دیگر راه فراری نیست. بعدش ما را غرق سکوت می کند و برایش سه نقطه می گذارد… ده ها سه نقطه در هر صفحه… سه نقطه های بیشتر ؛ پر از سخاوت و البته خشم و نفرت. ما فرزندانِ نفرینْ چیزی داریم که نیاکان افسانه ای مان حتی نزدیکش هم نشدند: سخاوت. ما از جایی به بعد، تنهاییِ پس از نفرین را پذیرفتیم. به سکوت گشوده شدیم. حتی اگر در اعماق ذهن مان از آن وحشت داشته باشیم. دوباره تنها شدیم. این اولین جمله ی مرگ قسطی است. این جمله را راوی تنهای رمان وقتی می گوید که در پایان روزی طوفانی در خانه اش نشسته و خبر مرگ سرایدارش را به ما می دهد. سلین درست در جمله ی اول رمان قطورش سیاه چاله می سازد. همین که کتاب را باز می کنیم دیگر راه فراری نیست. بعدش ما را غرق سکوت می کند و برایش سه نقطه می گذارد… ده ها سه نقطه در هر صفحه… سه نقطه های بیشتر ؛ پر از سخاوت و البته خشم و نفرت. طبقه ی اول برای نخستین کسی که سکوت کرد چهل روز بعد، طوفان آرام گرفت. عذاب پایان یافته بود. اما بازماندگان طوفان در دریاها سرگردان بودند. برچسب ها: سه نقطه - نقطه - سکوت - فراری - کنیم - دیگر - تنهایی |
آخرین اخبار سرویس: |