ادیبستان «تابناک»؛ سی و هفتمبسته ویدیویی «تابناک» مجموعه ای از ویدیوها عمدتاً متکی بر گزارش ها و تحلیل ها و ویدیویی هایی درباره دیگر موضوعات فرهنگی، اقتصادی و. است که تماشایش را از دست داده اید؛ - چون دیده یی که ماند خالی ز روشنایی سهل است عاشقان را از جان خود بریدنلیکن ز روی جانان مشکل بود جدایی در دوستی نیاید هرگز خلل ز دوریگر در میان جانان مهری بود خدایی هر زر که خالص آید بر یک عیار باشدصد بار اگر در آتش او را بیازمایی ای نور چشم بینا داری فراغت از مااما خوش این تمنا، دایم که زان مایی گر صحبتت فقیری جوید عجب نباشدبا عشق در نگنجد سلطانی و گدایی مارا طمع نباشد پرسیدن و عیادتاز زلف خود نسیمی بفرست اگر نیایی هر کو به بوی زلفت جان را نمی سپارددر جان او نباشد بویی ز آشنایی ای چون همام شهری افتاده در کمندتزین بند کس نیابد تا جاودان رهایی حکایتی از بستان العارفین ابویزید بسطامی را پرسیدند که این بزرگی میان خلق و این معروفی را به چه یافتی؟ گفت: به دعای مادر. شبی مادرم از من آب خواست. در خانه آب نبود. کوزه برداشتم و از جوی آب آوردم. چون بر سر مادرم آمدم خوابش برده بود، گفتم اگر بیدارش کنم، بزه کرده ام. پس ایستادم تا بیدار شود. بامداد از خواب بیدار شد. گفت چرا اینجا ایستاده ای؟ ماجرا برایش بگفتم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |