وطن یعنی گره باف ظریف فرش تبریزخبرگزاری فارس- تبریز- فرینوش اکبرزاده: صدای هیاهوی زندگی را اگر کمی، کم کنیم، صدایش شنیدنی است. صدای بلند شدن دفتین از میان تارهای کشیده و بلند قامت و فرود آمدنش میان پودهایی که هرکدام به فکری و رویایی و داستانی، گره خورده اند بر تن قالی. همان ها که دست و دل پیچیده اند به جان تار و آوایی ساخته اند به بلندی قالی تبریز. هنوز این هنر است که از لابلای سرانگشتان خسته اما پر امیدش، بر تن قالی، اسلیمی می رویاند؛ بر جان گداخته ی مس، ختایی می شود و از میان کوره ی شیشه، جان می گیرد و جام می شود و به یادگار هزاران سال اصالت، مسیر عبور نور می شود. هنرهای سنتی و صنایع دستی، از دیروز، یادگار تاریخ و هنر و اصالت بوده و هنوز و همیشه، هست. پشت دار نشسته، با همین دستان چروک خورده ی از ریخت افتاده، زندگی اش را سرپا نگاه داشته و نفس می کشد. هزاران سال هنر، در دستهای او جان گرفته؛ هرچند همانند دیگر هنرمندان، برایش دست نزنند و برای دیدنش صف نکشند. با این وجود اوست که جریان ساز است، اوست که دیروز را به فردا گره می زند؛ با همین انگشتانی که بارها زخم دفتین و چاقو را چشیده اند، رج به رج می بافد تا گل های قالی بی آب نمانند. با دستانی به خشکی ِ خاک، خاک را جان بخشیده، کاسه و کوزه هایش، جای نان و آب شده اند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |