مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 24 بهمن 1401 ساعت 09:212023-02-13سياسي

زخم های معطر تپه های الطاموره/ راز پیکر خوش بوی حاجی در معرکه ی خاک، خون و خورشید


  دنبال چی می گردی دخترم؟ او؟ خب حاج علی محمد قربانی ، یک آدم معمولی بود.

خیلی معمولی.

مثل بقیه.

ظاهرش؟ قد بلند.

چهار شانه.

با محسانی پُر و سفید و لبخندی که همیشه به پهنای صورت روی لب هایش باز بود.

زندگی می کرد.

نفس می کشید.

غذا می خورد.

نماز می خواند.

روزه می گرفت.

مسجد می رفت.

از بازار می آمد.

رانندگی می کرد.

اتفاقا پست های مدیریتی هم داشت و دستش به دهنش می رسید.

خداوند هم از زینت دنیا به او آقا حسین و مجتبی و محمد اش را بخشیده بود.

پیرمرد، چیزی کم نداشت.

نه اسم و رسم  و نه زار و زندگی را.

احترام و بزرگی و عزت و همه ی خوبی هایی که دل یک بزرگ مرد بخواهد، یک جا داشت اما بی قرار بود.

همیشه بی قرار.

انگار یک درد ریشه دار مدام روی دل آبی آسمانی اش چنگ می انداخت و مچاله اش می کرد.

حاج خانم استکان چای را بین دستانش گرفت و چشم هایش را روی هم انداخت: اصلا اهل هیاهو نبود.

خودش را درگیر این من را دید و آن ندید نمی کرد.

حاجی خیلی فکور و اهل سبک سنگین کردن بود.

یک مرد عملیاتی.

همیشه در حال جهاد نظامی و فرهنگی و اقتصادی.

با مدیران بالادست خیلی رفت و آمد داشت اما تاثیری نمی گرفت و تازه وضعیت زندگی مان از زیردست هایش هم ساده تر بود.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

زخم های معطر تپه های الطاموره/ راز پیکر خوش بوی حاجی در معرکه ی خاک، خون و خورشید

زخم های معطر تپه های الطاموره/ راز پیکر خوش بوی حاجی در معرکه ی خاک، خون و خورشید