مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 16 دی 1401 ساعت 11:402023-01-06سياسي

مادرانی که با شنیدن صدای درب تنشان می لرزید تا مگر خبری بیاید


سال ها چشم انتظاری و صبر برای دریافت خبر از فرزند مفقودالاثرشان آن ها را پیر و فرسوده می کند، اما آن ها همچنان امیدوار با صدای هر زنگی از جا بلند می شوند که شاید این بار فرزندش پشت در باشد.

- اگه ماهی طلا بشه نه می خورم نه نگاش می کنم مادری که دیگر با هر زنگ دری تنش نمی لرزد از سویی دیگر لیلا بی طرف مادر شهید حمیدرضا مهرایی سه پسر و پنج دختر دارد، اما حمیدرضا را جور دیگری دوست دارد و تمام این سال ها در نبود او بی تابی کرده است.

لیلا خانم سه چهار روز است که دلشوره عجیبی دارد و بدجور دلش شکسته است.

وقتی می شنود قرار است 84 پیکر شهید را به کشور بیاورند، از خدا می خواهد خبری از فرزندش نیز برسد.

دیدار مادر حمیدرضا با فرزند شهیدش بعد از 32 سال عصر همان روز یکی از پسرانش که سرهنگ است به مادر خبر خوش را می دهد: مادر جان! پاشو برویم دیدن حمیدرضا، پیکرش به عنوان شهید گمنام در قرچک دفن شده است.

او زود سریع آماده می شود و می گوید: مرا پیش حمیدم ببرید، وقتی لیلا خانم بر سر مزار شهیدش حاضر می شود، این چنین درد و دل می کند: مادر اینجا بودی و من در به در دنبالت می گشتم.

حالا دیگر از صدای هر زنگ تلفن و زنگ دری تنم نمی لرزد.

  به گزارش سایت قطره و به نقل ازفارس، در تقویم ملی کشورمان همه ساله سالروز وفات ام البنین (س) روز تکریم مادران و همسران شهدا نام گرفته است تا ایثار، فداکار


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

مادرانی که با شنیدن صدای درب تنشان می لرزید تا مگر خبری بیاید

مادرانی که با شنیدن صدای درب تنشان می لرزید تا مگر خبری بیاید