ماجراجویی خانوادگی در شکرآب/ آهارگردی به وقت پاییزاین آخر هفته، ما خانم های خانه، بقیه خانواده را به آهارگردی پاییزی دعوت کردیم . بعد از آن، خود را از بزرگراه شهید بابایی به ورودی جاده لشگرک رساندیم. - گروه زندگی؛ سمیه دهقان زاده: پاییز دارد قدم زنان به زمستان می رسد و خانه ما از همین الان پر از هیاهوی یلداست، ولی من و مامان دلمان می خواهد از لحظه لحظه باقی مانده پاییز، استفاده کنیم، پس، از قبل برای این آخر هفته برنامه چیده ایم و روستاگردی گزینه اول و آخرمان است. پدربزرگ و مادربزرگ چند روزی است مهمان ما هستند. من همه خانواده را صدا می زنم و می گویم: مامان بزرگ، آقاجون، خانواده عزیزم! من و مامان دلمون هوای روستا کرده، پایه اید بریم یه آب و هوایی عوض کنیم؟ بابا که دارد کتاب می خواند، کتابش را می بندد و می گوید: اگه من پشت فرمون نشینم و بذارید بعدش بهتون املت مخصوص سرآشپز بدم، معلومه پایه ام. بچه ها با جیغ و دست و هورا و بزرگ ترین هایمان با لبخند دعوتمان را قبول می کنند. خوشم می آید آنقدر به ما مطمئن هستند، حتی نمی پرسند، کجا؟ ولی ما روستای آهار را نشان کرده ایم. یک فرنی خوشمزه با چاشنی صبر چشم بهم نگذاشته، صبح می شود . من میوه و تنقلات را جمع می کنم. مامان تا لحظه آخر ایستاده به فرنی درست کردن. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |