کسب وکار خانگی زیر طاق ضربی / اینجا خبری از دورریز نیستمیشه، خوبم میشه زیر لب تکرار کرد و زیر طاق ضربی، دیوار به دیوار صندوقچه قدیمی افتاد به جان محصولات ارگانیک؛ بی امان ورز می داد و بعد هم پای دستگاه های کوچک و بزرگش را به میان کشید، خیلی حرفه ای بود و در عین حال ساده. فضای سنتی نه چندان فراخش را با طاقچه های ترمه پوش و گردسوزهای از نفس افتاده چند دهه پیش تزیین کرده بود و دم به دم با عطر ترخون و نعنا حال و هوای خانه مادر بزرگه را به مشامم می رساند و می گفت: با شوهرم شروع کردیم و شد، الان هم خدا را شکر حسابی جا افتادیم و از این گوشه تا آن گوشه نقشه مشتری داریم. تعریف از خود نباشد بعضی از مشتری ها برای امروز و دیروز نیستند و از همان 10، 12سال پیش دائما از ما خرید می کنند و بعدش هم برای قوم و خویش شان سفارش می دهند؛ البته ما هم کم نمی گذارم. شانه به شانه اش زانو شکستم و نشستم؛ عکس نور و یک عالمه سبزی دور و برش، نشسته بود توی چشمانش و دمی پلک نمی زد، انگار نه انگار سر و کارش با خوراکی های تر و تازه است، به گمانم اتم می شکافد، آخر ریز ریز دقت می کرد تا مبادا چیزی از قلم بیفتد. با همان دقت و ریزبینی که سبزی های معطر را ورمی چید و عطر ناب عرقیات سنتی اش مهمان سالن فروش با طاق ضربی شده بود، دل به حرف هایم سپرد و گهگداری نیم نگاهی می انداخت و پس و پیش می گفت: 20 نوع محصول داریم از عرقیات گیاهی تا برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |