مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 25 دی 1400 ساعت 10:402022-01-15سياسي

چند روایت از انتظاری طولانی/مهدی ام را آوردند!


نمیدانم چنددقیقه است مات به این دو تکه استخوان و بادگیر پاره خیره شده ام.

انگار توی این دنیا نیستم، ماتم برده است.

یاد چشم هایت می افتم که پر از زندگی بود.

- با خودم فکر می کنم مهدی این تویی؟ خبرگزاری مهر ، گروه فرهنگ و اندیشه- زهرا زمانی: قَدت چو سرو، رخت همچو ماه تابانه / شِکر به کنج لبت، شبنم گلستانه / مهدی جان / برای دیدن رؤیت مادر، آفتاب حیرانه / بیابیا که دلم بی تو کافرستانه / مهدی جان این دو بیت را مادربزرگ مهدی وقتی نوه اش از جبهه برمی گشت، برایش می خواند.

شعری که آینه وار، ده سال انتظار خانواده صبورش را منعکس می کند؛ ده سال انتظار، از زمان شهادتش در عملیات کربلای 5 تا وقتی پیکرش تفحص شد.

امید، در هر لحظه از این ده سال، همراه مادر بود و چشم انتظاری، پدر بیمارش را تا زمان دیدن پیکر مهدی زنده نگه داشت.

بیم و امید، توصیف حال ده سال از زندگی خانواده این شهید و خانواده هایی است که فرزندشان از جنگ برنگشته است.

مهدی بخشی جانشین گردان مالک یکی از این جوان های این سرزمین بود که با همت او و دوستان هم سن و سالش، این کشور از شر دشمن در امان ماند.

کتاب دیدارِ جان به قلم افسانه وفایی در سه بخش روایت مادر شروع قصه زندگی روایت مهدی قصه جنگ روایت مادر قصه انتظار به بخش های از زندگی این فرمانده شهید پرداخته است.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

چند روایت از انتظاری طولانی/مهدی ام را آوردند!

چند روایت از انتظاری طولانی/مهدی ام را آوردند!