آیات شهادت- با شاهدان قرآنی (2) بهمن ماه سال 1361 بود. فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است. در صندلی های عقب بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت می کرد. در این فاصله داشت سوره فجر را حفظ می کرد. قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست می خوانم؟ من داشتم حفظ هایش را کنترل می کردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکَ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی به فکه رسیدیم. مجید به حسن گفت: نمی دانم چرا آیات آخر سوره را نمی توانم حفظ کنم. گیر دارد. نمی دانم گیرش چیست؟ حسن با خنده گفت: می دانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است. بابا! یا ایت ها النفس المطمئنه در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست. حسن راست می گفت. گیر ورود به جمع یاران شهید، یک لقمه شهادتی بود که آن دو برارد یعنی حسن باقری و مجید بقایی چند ساعت بعد از آن در فکه با هم نوش جان کردند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |