فرمانده اطلاعات عملیاتی که کوخ نشینان را به خود ترجیح می داد!

شهید چیت سازیان و همراهش سوار بر تویوتا قصد رفتن به کرمانشاه را داشتند که با خانواده ای از اهالی منطقه که کنار جاده ایستاده و از سرما به خود می لرزیدند، - جی پلاس ـ منصوره جاسبی: من بودم و علی (1) و تویوتا و زمستان سرد و سخت غرب و جاده ای که سفیدی برف آن را زیباتر از همیشه کرده و پیچاپیچش بر رمزآلودی منطقه افزوده بود و قرار بود ما را از منطقه عملیاتی به کرمانشاه برساند و خورشیدی که کم کم بساطش را جمع می کرد تا در پشت کوه ها خود را پنهان کند.

مرد و زن و بچه اش که گویا در بین راه مانده و از سرما به خود می لرزیدند، در کنار جاده منتظر راننده ای بودند که شاید دلش بسوزد و آنها را تا شهر برساند و انگار قرار بود که این راننده دل رحم کسی نباشد جز علی.

شاید برایت این پرسش پیش آمده که خب علی کیست، او همان پسر مو خرمایی زیبای خوش سیرتی است که مانند بسیاری از هم قطارانش در اوج جوانی سکان جنگ را به دست گرفته بودند تا نگذارند دشمن بعثی وجبی از خاک میهن شان را به یغما ببرد و چشم بد به ناموس شان داشته باشد و این علی فرمانده اطلاعات عملیات لشکر 132 انصارالحسین بود و لبخندی همیشگی چهره زیبایش را زیباتر کرده بود.

نیش ترمزی زد و سرش را بیرون برد و گفت: برادر کجا؟ و با پاسخ مرد، از من خواست که پیاده شوم و خودش هم چنین کرد و از هموطن کرمانشاهی خواست تا با اه�