ستاره های خونین سرزمین خورشیدآسمان مدینه یتیم شده بود، خورشید و ماه از میانش رخت بربسته بودند و حالا ستاره ها به نیت انتشار عطر حقیقت در شهرها نازل میشدند خوزستان نیز از نور این ستارگان خاندان شرف بی نصیب نماند، - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از اهواز، با دلشوره آسمانش را محکم به آغوش کشید اما حواسش جمع بود، باد را فرستاد تا به دانه هایی که برای شکافتن زمین بیقراری میکردند کمک کند، زمزمه معجزه قدم های پسر موسی از دهان شهر نمی افتاد: شاید پایان سلطنت فرعون باشد ؛ شهر، حالا نو عروسانش را هم برای استقبال از حجله به کوچه کشانده بود. کاروان عشق رسید؛ تمام تیروکمان ها در خانه جا ماند، کدام پسرکی را جرأت این بی شرمی بود که چشم در چشم ضامن آهو گنجشک زمین بزند؛ صدای چاووش خوان ها گوش به گوش پیچید و شاخه ها از شوق بر روی جوی آب به سجده افتاد، سیب ِ چشم طوس روشن در کوچه ها جاری شد، علی بن موسی الرضا علیه السلام اینجا بود تا ایران، سرزمین خورشید و طوس، مشهدالرضا شود. یتیمی آسمان خورشید از آسمان مدینه میهمان آسمان طوس شد اما ماه بیقراری میکرد! چشم هایش را بست، شهر تاریک بود، باز کرد، تاریک تر! از همه رو گرفت و رو به آرامگاه جدش اباعبدالله کرد: یا جداه، مرا تا صبر عمه ام زینب در فراق برادر فاصله هاست، با من بگو چگونه طاقت بیاورم دوری رضا را؟ کاروان ماه درخشید، اینبار یعقوب برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |