تراژدی مرگ رفیعی چه بودباز هم خطای پزشکی رخ می دهد. شاید اگر آن شب آقای دکتر نمی آمد، تراژدی مرگ داریوش رفیعی نوشته نمی شد. - باز هم خطای پزشکی رخ می دهد. شاید اگر آن شب آقای دکتر نمی آمد، تراژدی مرگ داریوش رفیعی نوشته نمی شد. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، روزنامه ایران نوشت: اول بهمن ماه 1337 بود. آن سال تهران زمستان سختی را می گذراند. برف زیادی باریده بود و از شب های یخبندان و سرد به حساب می آمد؛ شبی که رفیعی آخرین لحظات عمر را می گذرانید و من از او بی خبر بودم. رفیعی که بود! بیست ویکی دو سال بیشتر نداشت. تازه به تهران آمده بود؛ جوانی با قامتی رعنا و چهره ای سبزه رو. با لهجه کرمانی اش چه زیبا سخن می گفت. از آن روزهایی که گلنار ، زهره ، شب انتظار و . را خواند سال های بسیاری می گذرد. شاید هنوز هم خیلی ها نمی دانند داریوش رفیعی خواننده این مطلع زیبا است؛ شب به گلستان تنها منتظرت بودم، باده ناکامی در هجر تو پیمودم، منتظرت بودم منتظرت بودم. اما در روزهای آغازین بهمن ماه، در شب یخبندان و زمستان سخت، ناقوس مرگ رفیعی به صدا درآمد و خواننده موسیقی ایرانی پس از گذراندن بهاری کوتاه، در 31 سالگی از دنیا رفت و نقاب در خاک کشید. امروز 61 سال از آن دوم بهمن ماه می گذرد. اسماعیل نواب صفا (نویسنده، شاعر و ترانه سرا) در کتاب قصه شمع به روایتی از خاطرات خود با دوست و یار دیرینه اش داریوش برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |