مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 27 خرداد 1398 ساعت 08:102019-06-17بين الملل

نجات در ثانیه های آخر


در آن شرایط خطر پریدن با چتر کم تر از مرگ نبود، اما چاره ای جز پرش نداشتم.

سرانجام مجبور به پرش شدم.

پریدن با چتر کم تر از مرگ نبود، اما چاره ای جز پرش نداشتم.

- همکارم بار دیگر در رادیو فریاد زد: یوسف هواپیما را ترک کن… به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، سرتیپ آزاده یوسف سمندریان از خلبانان پیشکسوت نیروی هوایی ارتش روایت می کند: 23 مرداد سال 1365 بود.

تازه از مأموریت گشت و شناسایی برگشته بودم که داوطلبانه آماده مأموریت شدم.

طبق دستور فرماندهی به من و سرهنگ خلبان عباس رمضانی مأموریتی ابلاغ شد تا مخازن سوخت دشمن را که بسیار حیاتی بود، در استان سلیمانیه واقع در شمال عراق بمباران بکنم.

من به عنوان شماره یک و رمضانی به عنوان شماره دو پرواز انتخاب شدیم.

کارهای مقدماتی پرواز را انجام دادیم.

در اتاق بریفینگ (پرواز) فرمانده عملیات تاکید کرد: منطقه مورد نظر شدیداً توسط نیروهای بعثی محافظت می شود.

قرار بر این شد که ساعت 6 بعد از ظهر و قبل از غروب افتاب، با رعایت احتیاط در قالب دو گروه پروازی پایگاه را ترک کنیم.

پروازهای عصر هنگام به دلیل ایجاد سایه های شدید، گرد و خاک هوا و همچنین به دلیل دید کم خلبان به خاطر زاویه تابش خورشید، بسیار مخاطره انگیز بود.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نجات در ثانیه های آخر

نجات در ثانیه های آخر