از ماجرای آخرین نامه ای که در خورجین ماند تا شال گردنی برای مهربانی تیمورنامش تیمور و به اسماعیلی شهرت دارد، از دهه 50 عاشق پست و تلگراف بوده و جوانی اش را در این راه صرف کرده است ازعشقش برای رساندن نامه رزمندگان و خطرات متعدد کار در بیابان های رباط کریم برایمان می گوید. - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از غرب تهران، تیمور عاشق روستا است و کار و بارش را به روستاهای اطراف رباط کریم و شهریار منتقل کرده، می گوید آن زمان از روستاهای منجیل آباد و . حرکت می کردم و سر از بیدگنه و اسفندآباد شهریار در می آوردم. تیمور کوچه و پس کوچه های شهر را خوب می داند و طایفه و خاندان های اصیل رباط کریم را از قدیم می شناسد. خبرنگار فارس با وی گفت وگویی انجام داده که در ادامه می خوانید. فارس: از چه سالی به استخدام پست درآمدید و فعالیتتان از چه زمانی آغاز شد؟ سال 1354 در استان البرز و یا همان کرج پیشین به استخدام پست در آمدم، پس از یکسال آموزش در زمینه پست به وحیدیه شهریار اعزام و آنجا 5 سال به خدمت مشغول بودم. پدرم مسوول برق راه آهن بود، در خانه سازمانی می نشستیم، پدرم سواد آنچنانی نداشت اما به سواد اهمیت می داد، تمام بچه های روستا را توصیه می کرد تا در شهر درس بخوانند و برای خودشان آقایی شوند و امروز تمام آنها بازنشسته سازمان های دولتی هستند و تنها فاتحه و نام نیکی برای پدرم به یادگار مانده است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |