مسجدسلیمان،30 مهر؛ وسیع ترین حمله موشکی

عقربه ها ساعت 16 بعدازظهر را نشان می داد؛ آقای صالحی معلم همیشه خندان درس جغرافیا مدرسه راهنمایی 22 بهمن با همان لبخند همیشگی اش به درس هفته قبل اشاره کرد و به بچه های کلاس اول راهنمایی گفت: خوب کی می دونه فلات قاره چیه؟ اما قبل از این که بچه ها پاسخ بدهند صدای دو انفجار بسیار شدید و هولناک پاسخ سوال آقای صالحی را داد که حالا خنده بر لبانش خشک شده بود! و دانش آموزانی که وحشت زده و سراسیمه به حیاط مدرسه به همراه معلمان خود ربختند… ازدو نقطه شهر مسجدسلیمان ستون های دود وغبار به ارتفاع دهها متر به هوا برخاسته بود…شهر به هم ریخت مردم متعجب و وحشت زده علت این دو انفجار بسیار شدید را از همدیگر می پرسیدند و البته بی پاسخ می ماندند… آرش همکلاسی اهوازی که جنگ زده بود گفت: این انفجارها بر اثر اصابت موشک بود.

همکلاسی هایش با تعجب گفتند: موشک که به کره ماه می رود فضانورد می برد!!…و آرش لبخند تلخی زد و گفت: این ها موشک های عراقی بودند که مسجدسلیمان را هدف گرفتند.

پدر من هم با این موشک های عراقی شهید شده بود…و این گونه مردم مسجدسلمان وارد سیکل جدیدی از جنگ تحمیلی به نام (جنگ موشک ها) شدند در حالی که بی دفاع بودند و هیچ گونه آمادگی و شناختی از این مقوله جدید حملات ددمنشانه و بی رحمانه دشمن بعثی نداشتند…موشک های اسکادBنسل جدید موش