مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 7 شهریور 1394 ساعت 09:512015-08-29اجتماعي

ناگفته های فراش، دربان و کفشدار حرم


«هشت» همیشه برایم حس غریبی داشته و حالا این حس بیشتر دلتنگی است تا غربت، دلتنگی ماجرای آن«هشت روز»، روزهایی که انگار نه روی زمین که در آسمان سیر می کردم، - "، همه چیز از یک دعوت ساده شروع شد، آنقدر هول بودم که یک روز زودتر به پیشواز رفتم، هنوز هم همه می گویند یادت هست اشتباهی آمده بودی؟ ، ولی هنوز هم فکر می کنم هیچ وقت اینقدر درست نرفته ام! مهمانی زیر سایه خورشید بهانه بود، بهانه ای برای بالا رفتن و اوج گرفتن، روی زمین بودن و در آسمان سیر کردن، تجربه کردن خنکای زیارت، آن هم زیر سایه خورشید ! چطور دل می کَنند از هوای حرم از همان روز اول دلمان را به کاروان گره زدیم، صبح به صبح به نیت زیارتی جدید راهی شدیم، هر بار که صلوات خاصه را می خواندند انگار برای اولین بار بود که زائر می شدیم، شب که می شد به بهانه صبح فردا لحظه شماری هایمان را آغاز می کردیم، حالا همه روزهای حضور کاروان شده است برایمان ماجرای دلتنگی، ماجرای آن هشت روز، زیر سایه خورشید! لابلای برنامه ها فرصت می شد تا با خادمان هم کلام شویم، راستش را بخواهید همیشه دلم می خواست از خادمان حرم رضوی بیشتر بدانم، اینکه چقدر فرق می کنند با من و تو، اصلا کار و زندگی شان چیست، چطور دل می کَنند از هوای حرم و راهی زندگی روزمره شان می شوند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

ناگفته های فراش، دربان و کفشدار حرم

ناگفته های فراش، دربان و کفشدار حرم