شهرآورد 79 در آسایشگاه بیماران روانی مزمن + فیلم"د. ن" ، 37 ساله از لاهیجان؛ برایم پاپوش درست کردند، از همان اول هم می خواستند مرگ پدرم را به گردن من بیندازند، پزشکی قانونی ثابت کرد که او به خاطر مشکلات قلبی ریوی فوت کرده و من پس از یک سال زندان به اتهام قتل، - آزاد شدم. عمویم، مادرم و خواهرم این کار را کردند، هرکسی باشد که چنین مسائلی برایش پیش بیاورند و همه چیز را گردنش بیندازند، همین بلایی که امروز من به آن دچار هستم سرش می آید. اسفند 93 بیاید شش سال است در این آسایشگاه زندگی می کنم، ان شالله عید برسد برای همیشه از این مرکز خواهم رفت. من قبلا ازدواج کرده بودم، آن دختربا حیله و نیرنگ وارد شد، یک ازدواج ناموفق و سریعا طلاق، یک ساعت هم زندگی نکردیم، بلافاصله بعد از عقد گفت می خواهی قیم ات شوم؟ من اصلا نمی دانستم قیم یعنی چه! گفت یعنی وکیل، پرسیدم چه نوع وکیلی؟ گفت یعنی کسی که همه کارهای تو را انجام می دهد. آن زمان هزار و صد و ده سکه مهرش بود که همه اش را پرداخت کردم. من از بچگی کار کردم و دلالی های بزرگی انجام دادم، وضع مالی ام خیلی خوب بود. یک ماه قبل با مادرم تلفنی صحبت کردم، دعوا ی مان شد. او زن دوم یک راننده کامیون شده است، من برای ازدواج آن ها به شوهرش یک کامیون هدیه دادم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |