راز جواهر چشم شیطان چه بود؟/ فریب رضاخان به دست شیخ خزعل؟ (فیلم)«دور از چشم من، در لبنان زنی مسیحی اختیار کرد که نامش اولفا بود. در قباله دختر، یک الماس 15 قیراطی ذکر شد که غنیمت قبیله ما از حمله به کشتی آرسنوپل هندی بود. - عصر ایران ؛ علی نجومی ــ اوایل خردادماه سال 1315 خورشیدی، جعفرآباد شمرون اسماعیل خان کاتوزیان، دیپلمات و تاجر عصر قاجار و پهلوی، کلافه از گرمای تهران در بهارخواب خانه اش در لاله زار، روی صندلی گهواره ای لمیده و جسته گریخته لبی از شربت به لیمو تر می کند. نامه ای در دستش است که تا کنون بیش از ده بار خوانده. همیشه نثر این عرب بنی کعبی را همچون قند مکرر ستایش می کرد. متن نامه از این قرار بود: جناب آقای اسماعیل خان کاتوزیان تصدقت شوم، در میان این دنیا و آخرت، اسیر کشاکش طبیبان نازک دل و عزراییل پرحوصله ام. آن قدر امروز و فردا نکنید؛ کار واجبی است که امروز و فردا نتوان کرد. خَزْعَل کَعبی اسماعیل خان از آن غائله قحطی غله در دوره جنگ بین الملل اول به این سو، دیگر شیخ خزعل را ندیده بود و خوب به یاد داشت که شیخ درب انبارهای غلاتش را به روی مردم گرسنه، بی هیچ چشمداشتی گشود. اما این چه کاری بود که شیخ از او می خواست؟ آخر، شیخ مغضوب رضاخان بود و رفتن پیش او، گرچه ممنوع نبود، قطعاً عواقبی داشت. برچسب ها: اسماعیل - کاتوزیان - صندلی گهواره ای - امروز - عصر قاجار - فردا - خردادماه |
آخرین اخبار سرویس: |