چند روایت درباره شهید حسین خرازیآقا رسول، بیا. رسول آمد جلو و بغلش کرد و بوسیدش و گفت: اونو زدم بهت که حواست جمع باشه. بغلت هم کردم که حواست جمع باشه. آن مال آن وظیفه بود. - خرازی صدایش زد و گفت: آقا رسول، بیا. رسول آمد جلو و بغلش کرد و بوسیدش و گفت: اونو زدم بهت که حواست جمع باشه. بغلت هم کردم که حواست جمع باشه. آن مال آن وظیفه بود. اینم مال این وظیفه دیگر بود. به گزارش ایسنا، حاج حسین خرازی در سال 1336 در یک خانواده مذهبی در اصفهان چشم به جهان گشود و هم زمان با شروع تحصیلات ابتدایی، در جلسات مذهبی و قرائت قرآن شرکت می کرد. وی در سال 1355 در رشته علوم طبیعی دیپلم گرفت، سپس به خدمت سربازی اعزام شد. در سال 1357 به فرمان حضرت امام (ره) از خدمت سربازی گریخت و به خیل عظیم امت اسلام در انقلاب پیوست. سردار سپاه اسلام، حاج حسین خرازی، فرماندهی و مسئولیت را از گروهان شروع کرد. از همان ابتدای انقلاب و در مبارزه با ضدانقلاب در کردستان نقش شجاعانه ای از خود نشان داد. در جریان آزادسازی محور سنندج - مریوان، فرمانده گردان ضربت شد. نبوغ نظامی و شجاعت و کاربلدی حسین خرازی از سنندج بروز و ظهور کرد و به همین دلیل توانست لشکر امام حسین (ع) را تشکیل بدهد و فرماندهی آن را تقبل کرد. حسین خرازی حدود 30 بار بر اثر ترکش زخمی شد و در عملیات خیبر دست راستش را تقدیم اسلام کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |