مریم میرزاخانی؛ دو کوچ نابغه: یکی لازم و دیگری تلخجراح نبود تا بگوییم کاش در ایران می ماند و بیماران را درمان می کرد. نویسنده نبود تا با الهام از محیط بنویسد. بهرام بیضایی نبود که بگوییم کاش بود و فیلم بسازد و اگر مریم اهل سوئد یا فنلاند هم بود باز باید به آمریکا می رفت چون در یاران به سقف ریاضی رسیده بود. - . عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در هفتمین سال گرد خاموشی ریاضی دان نابغه ایرانی نکته تازه ای فراتر از آنچه همان روزها در 7 سال قبل و نیز آنچه سه سال پیش نوشتم در نظر ندارم جز این تأکید که کوچ او از این جهان در جوانی اسباب تأسف و تحسُر است اما کوچ او از ایران نه چون مهاجرت او مصداق فرار مغزها نبود و اجتناب ناپذیر بود. این که مرگ او در عنفوان جوانی و شهرت جهانی اندوه بار است نیاز به توضیح ندارد اما در این باره که چرا مهاجرت او با دیگر مهاجرت ها تفاوت داشت و بانوی ریاضی باید به سرزمین ریاضیات می رفت نوشته بودم: مهاجرت مریم میرزاخانی از جنس فرار مغزها نبود. او در دانشگاه پرینستون تدریس و تحقیق می کرد و اگرچه از ایران کوچیده بود اما مصداق فرار مغزها و گریز از نامهربانی ها مانند مهاجرت نویسندگان و هنرمندان و صنعتگران نبود. روزنامه نگار و رُمان نویس و هنرمند اگر بکوچد مثل ماهی مدتی دور از آب است اما مریم میرزاخانی همین جا مثل ماهی دور از آب بود چون به دنیای ریاضی متصل نمی شد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |