مطالب مرتبط:
مدیر بانک هم شهید می شود!
پیام تسلیت مدیر حوزه علمیه استان یزد در پی درگذشت والده روحانی شهید محمد علی ناظمی
تاریخ واریز مستمری بهزیستی بانک رفاه بهمن 1402+ ورود به سامانه رواق بانک رفاه ravagh.refah-bank.ir
منابع انسانی و حکمرانی هوشمند/ مانور بزرگ اقتدار/ هشت بانک بر لبه پرتگاه/ پشخوان
زمان واریز مستمری بهزیستی بانک رفاه بهمن ماه 1402
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 23 بهمن 1402 ساعت 16:062024-02-12سياسي

مدیر بانک هم شهید می شود!


پسر هنوز با خاطرات پدر زندگی می کند.

با آن روزهای شیرین که شانه به شانه حاج علی محمدِ قربانی از هر دری می گفتند و سبک می شد.

شانه های پدر را دوست داشت.

و اشک هایی که جز در آغوش او سرریز نمی کرد.

ولی حالا کدام پناه می توانست جای آن چشم های باوقار و مهربان را بگیرد؟ آقا محمد، بزرگ بود، اما چون پسرکی کم و سن و سال، یتیمِ پدری چون کوه شدن را هنوز نمی توانست تحمل کند.

اصلا مگر می شود فراموش کنی، روزی، پشت تو به وسعت و عظمتِ چه آسمانی، گرم بود؟ نه، هرگز! بغض راه گلویش را می بندد و چشم می دوزد به قاب عکس پدر: احترام پدر و فرزندی بود اما .

دوباره سکوت می کند.

کلمه را توی دهنش مزه مزه می کند.

و ناگهان شیرین می شود و با افتخار می گوید: اما رفیق بودیم! دو تا رفیق صمیمی!   آقای مدیر   یاد روزی می افتم که روبه روی بانک انصار محله امانیه اهواز، عکس حاج علی محمدِ قربانی را دیدم.

محاسن اش تازه سفید شده بود اما لبخندش جوان و صمیمی بود؛ گوشه چشم هایش چروک افتاده بود و می خندید؛ انگار  از توی آن بنری که خبر شهادت اش را می داد هم هنوز به همه مردم شهر سلام می داد و خوش آمد می گفت! انگار که برای همیشه زنده بود! کاغذهایم را مرتب می کنم و سر تکان می دهم: حاجی با همه صمیمی بود آقا محمد.


برچسب ها: حاج علی - قربانی - شیرین - بانک انصار - مدیر - روزی - بانک
آخرین اخبار سرویس:

مدیر بانک هم شهید می شود!

مدیر بانک هم شهید می شود!