مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 20 دی 1402 ساعت 11:052024-01-10ورزشي

داستان دست فروشی یک هنرمند دهه هشتادی/ بر بساطی که بساطی نیست!


دهه هشتادی است.

سر حرف که باز شود شروع به صحبت خواهد کرد؛ تا پیش از آن سکوت را ترجیح می دهد.

احساس می کند فهمیده نمی شود.

هنرمند است و چوب را مورد علاقه اش می داند.

- بوی چوب برایش لذت بخش است و زخم دستانش را به فراموش می سپارد.

چند روزی است گوشه یکی از بوستان های تهران بساط کرده و حالا قصد دارد بساطش را جمع کند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، نگاه صورتَک به آسمان بود؛ خوابانده شده روی پارچه ای یک متری و حدودا دو بند انگشت بود.

از بالای سر آدمک نخی مشکی به اندازه ای که دور گردن بپیچد آویز شده و صورتش از دل قطعه چوبی بیرون آمده بود؛ صورتک، چهره ای مستطیل شکل داشت، با زوایای بسیار؛ از چوب گردو متولد شده و بی شباهت به چهره پیکره های انسانی موآی (سرهای معروف جزیره ایستر) نبود.

خطوط ظریفی با مغار بر چوب کنده شده؛ خطوط گاه عمیق و گاهی سطحی نشان می داد؛ رد مغار بر تن این گردنبند چوبی را می شد در دست های چسب زخم خورده جوانک هم جست وجو کرد.

آثار روی پارچه را پسری ساخته بود که به سختی 20 ساله به نظر می رسید.

پیراهن و شلوار جینی اورسایز به تن داشت؛ ژیله ای با طرح قدیمی تن کرده و گردنبندی چوبی که دست ساز خودش بود را به گردن داشت.

جوانی بود بین امروز و دیروز؛ امروز را می گذراند و بخشی از خیالاتش در گذشته باقی مانده بود؛ اعتقاد داشت با آگاهی اش از دیروز، امروز را سا


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

داستان دست فروشی یک هنرمند دهه هشتادی/ بر بساطی که بساطی نیست!

داستان دست فروشی یک هنرمند دهه هشتادی/ بر بساطی که بساطی نیست!