مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 17 دی 1402 ساعت 14:262024-01-07اجتماعي

بوسه هایی که حسرت همیشگی خاله کبری شد


خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ نرجس سادات موسوی با این که امسال برف و باران خودش را نشانمان نداده اما سوز سرمایش چند روزی بود مهمانمان شده بود و پوست دست و صورت را حسابی خشک می کرد، دَر بزرگ سبز رنگ انتهای کوچه را زدم زودتر از چیزی که فکر می کردم پیرزن دوست داشتنی در میان چارچوب در ظاهر شد.

چروک های صورتش تا انتهای چشم هایش کشیده شده بود و بر مهربانی چهره اش افزوده بود.

تعارفم کرد.

چشم انتظاری سخت - بیا تو ننه، منتظرت بودم، خوبه به موقع اومدی، من وقتی چشم انتظار باشم دلم بهم می ریزه، چشم انتظاری خیلی اذیتم می کنه.

بس قشنگ حرف می زد می خواستم همان جا بایستم و حرف بزند انگار یادم رفته بود هوا سرد است.

دستم را گرفت و گفت بیا بریم کنار بخاری وقت هست برای حرف زدن.

خانه خاله کبری گرم بود.

دور تا دور خانه پتو و پشتی چیده بود و در عین سادگی آرامش عجیبی داشت.

عکس روی دیوار و چهره پسر نوجوان تنها زینت خانه ساده خاله کبری بود.

شهید آیت الله اسماعیل زاده - ننه اون پسرمه، آیت الله.

از بچگی عاشق امام خمینی بود، 13 سالش بیشتر نبود که درگیری های انقلاب شروع شد.

با لباس سالم می رفت مدرسه با لباس های پاره و خونی برمی گشت، دوست نداشت کسی به امام بد بگه و از شاه حمایت کنه.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

بوسه هایی که حسرت همیشگی خاله کبری شد

بوسه هایی که حسرت همیشگی خاله کبری شد