بخشش یک محکوم به اعدام پس از 11سال/ حسرت بردن دخترم به مدرسه به دلم ماندزمانی که رفتم زندان دخترم نرگس 2ساله بود. اما اکنون 13ساله شده است. افسوس که بزرگ شدنش را ندیدم. آرزو داشتم که ببرمش مدرسه و. اما نشد. - متواری شدم و حدود 6 ماه در شمال کشور مخفیانه زندگی می کردم. آنجا کار می کردم و هیچ کس از من خبر نداشت تا اینکه بالاخره دستگیر شدم و بعد از محاکمه در سال97 به قصاص محکوم شدم. *آنطور که محتویات پرونده نشان می دهد یک مرتبه هم پای چوبه دار رفته ای، اما حکم اجرا نشده است،درباره آن روز صحبت کن. تیرماه سال1401 بود. شب قبل از اجرای حکم، هم برای خودم هم خانواده و هم برای پرسنل زندان شب سختی بود. قرار بود برای نخستین مرتبه در زندان فریدن حکم قصاص اجرا شود. آن شب تا صبح خوابم نبرد و بیدار بودم. در بند قرنطینه بودم. مسئولان می آمدند پشت پنجره و من را دلداری می دادند. خدا نصیب هیچ کسی نکند. چند نفر از افرادی که برای بخشش تلاش می کردند سراغم آمدند و گفتند نترس. به خدا توکل کن. روحیه ات را از دست نده و. می گفتند مسئولان تلاش می کنند و با آقای حبیبی (برادر مقتول) هم صحبت شده و خودش و مادرش افراد باگذشتی هستند. نمی دانم تا صبح چطور گذشت تا اینکه وقتی پای چوبه دار رفتم زحمات مسئولان، ریش سفیدان و خیران و بزرگواری آقای حبیبی همه دست به دست یکدیگر دادند، لطف خدا شامل حالم شد و نجات پیدا کردم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |