وقتی خدا با چیدمانش غافلگیرت می کندهیچ وقت فکرش را نمی کردم در عربستان کنار خانه خدا آمپول بی حسی دست بگیرم و دندان پُر کنم، بیشتر از همیشه از شغلم احساس رضایت می کردم اینکه حاجی ها یکی یکی می آمدند و درد دندانشان به وسیله دستان من آرام می شد روحم را جلا می داد خبری از جر و بحث های داخل مطب نبود، - خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ اینجا حوزه استحفاظی خداست… اینجا مرکز زمین است، جایی که خورشید طلوع و شعاع نورش را به عالم ساطع می کند، اینجا می توان رد پای خدا را دید، اینجا محبت خدا جاریست. هر لحظه سرود لَبَّیْکَ اللّهُمَ لَبَّیْکَ فضا را سرشار می کند و منی که پُر می شوم از شور و شعور و می گردم بر گِردش و کعبه نقطه ای ایستاده است که همه در پیرامونش دایره وار در گردش هستند درست مانند همه عالم که تسبیح به دست ستایش خدا می کنند. در چشم بهم زدنی خودم را در میان جمعیتی می دیدم که متعلق به آن نبودم اما مانند قطره ای شده بودم که در اقیانوس رحمتش شنا می کردم، لباس احرام به تن داشتم و خود را از هر گونه خواستنی تُهی کرده بودم، خود را در میان آدم هایی می دیدم که زبانشان، فرهنگشان با من متفاوت بود اما اینجا زبان دل همه ما یکی بود، زبان دعا، اینجا همه آرزویشان این بود که نگاهشان در نگاه معشوق گره بخورد گره ای که با دندان هم نشود بازش کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |