همسنگر|ماجرای احتیاط شهید دفاع مقدس در توزیع «میوه ممنوعه» +فیلمگفتم چرا روی خود را از من بر می گردانی؟ در جواب من همراه با بغض گفت «میدونی که من تو رو خیلی دوست دارم، ترسیدم موقع توزیع یه سیب بزرگتر به تو بدهم. - گفتم چرا روی خود را از من بر می گردانی؟ در جواب من همراه با بغض گفت میدونی که من تو رو خیلی دوست دارم، ترسیدم موقع توزیع یه سیب بزرگتر به تو بدهم. وی ادامه داد: در این میان، روزی بین رزمنده ها سیب توضیح می کرد و زمانی که به بنده رسید، دیدم روی خود را برگرداند و یک سیب به من داد. من از این کار او به شدت ناراحت شدم چراکه بسیار با ایشان دوست بودم. این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه این شهید بزرگوار متوجه شد که من بابت این رفتار ناراحت شدم؛ تصریح کرد: من را بعد از نماز مغرب و عشاء صدا کرد و گفت حبیب چرا با من سنگین شدی؟ گفتم چرا روی خود را از من بر می گردانی؟ در جواب من همراه با بغض گفت میدونی که من تو رو خیلی دوست دارم، ترسیدم موقع توزیع، یه سیب بزرگتر به تو بدهم. روی خودم را برگردادم که مبادا هم خودم و هم تو را گرفتار کنم. انتهای پیام/ برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |