پنج سال دوری از پلاسکو به روایت کاسبان و مغازه دارهاآخر دی ماه سال 95 بود که ساختمان پلاسکو دچار حادثه آتش سوزی شد و فروریخت و بعد از آن کسبه آن جا نیز به ناچار سرگردان شدند. در این گزارش پای حرف کسبه نشسته ایم که از این 5 سال می گویند. - خبرگزاری مهر ؛ گروه مجله*: وسط شلوغی شهر قرار گذاشته بودیم؛ گفت: همان تقاطع پلاسکو را بپیچ دست چپ یک سالی بود آن حوالی نرفته بودم. چراغ سبز شد، حافظه تصویری ام می گفت تقاطع همان تقاطع است؛ اما چشمم دنبال پلاسکویی می گشت که نبود. مستقیم ادامه دادم و به محض عبور از چهارراه، همه آنچه از یادم رفته بود، در چند فیلم دو سه ثانیه ای از جلوی چشمانم رد شد: مردم و مغازه داران جلوی ساختمان ازدحام کرده اند؛ آتش نشانان برای مهار آتش تلاش می کنند؛ پلاسکو ریخت! پلاسکو ریخت… قلبم مچاله شد، چطور فراموش کرده بودم؟ بوی دود و آهن ذوب شده مغزم را پر کرد. آخرین روز دی ماه سال 95 را چطور فراموش کرده بودم؟ جای خالی پلاسکو روی آسمان خیابان جمهوری توی ذوق می زد. حدود چهار شبانه روز چنگ زدن امیدِ نجات به منطقِ آوار و آتش را چطور فراموش کرده بودم؟ روبروی پلاسکوی نیمه جان و خاموشی که با یک دیوار پنهان شده بود، توقف کردم و به خودم گفتم همه هم یادشان برود، کاسب ها و آتش نشان ها فراموش نمی کنند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |