در سالروز شهادت دخت نبی اکرم، حضرت زهرا (س) چند شعر از شاعران آیینی کشورمان تقدیم می شود.
- در سالروز شهادت دخت نبی اکرم، حضرت زهرا (س) چند شعر از شاعران آیینی کشورمان تقدیم می شود.
، در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) چند شعر آیینی تقدیم می شود.
محمدجواد شیرازیای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتدزهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتدافتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتدای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد"فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتدای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتدافتاده ناموسش زمین، آخر چگونه.
جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتدهمسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتدعلی سلیمیانبغض کرد و گفت مردم! شعله ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشتزد به سینه، چند یازهرای اشک آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضه مادر گذشتروضه خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من همان جا ایستادم.
شعله ها از در گذشتمن میان کوچه بودم روضه خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه ای دیگر گذشتتازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشتشعله بود و محسن شش ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنه اصغر گذشتمیخ در بر سینه پرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب آور گذشتریسمان بر گردن حبل المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشتذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشتدرد پهلو، زخم بازو.
فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشتمن سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشتروضه ها اینجا گره می خورد، بابا رفته بود هیچ کس اما نمی داند چه بر دختر گذشترضا خورشیدی فردشاید او یوسف ذریه طاها می شد روشنی بخشِ دل و دیده بابا می شدشاید او در دل گهواره زبان وا می کرد همدم فاطمه ـ فِی المَهدِ صَبِیّا ـ می شدشاید او بین مناجات و نماز شب خویش جلوه روشنی از حضرت موسی می شدشاید او از همه اهل جهان دل می بُرد مثل پیغمبرمان خوش قد و بالا می شدشاید او در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات اَشبهُ النّاس به صدیقه کبری می شدشاید او مثل اباالفضل میان صفین ذوالفقار علی عالی اعلی می شدشاید او مشک به دوش از وسط نخلستان از حرم با رجزی راهی دریا می شدشاید.
امّا چه بگویم که چه شد در آتش کاش او پاسخ این شاید و امّا می شدمحمود ژولیدهآنانکه در کوچه ره زهرا گرفتند آیات کوثر را نشان اینجا گرفتندبا کشتن محسن میان درب و دیوار یک ثلث از سادات را از ما گرفتند آن بیت الاحزانی که می دانی همین جاست جایی که آه از دختر طاها گرفتندگلبرگِ نازِ یاس شد نیلی ز سیلی از مجتبی یک عمر را یکجا گرفتندموسی و هارون را بگو تا خون بگِریَند زیرا عصا را از یدِ بَیضا گرفتندنوح نبی الله اینجا نوحه خوان شد کشتی دین را از دلِ دریا گرفتنددستِ سپیدارِ بهشتی را شکستند وقتی غلاف کینه را بالا گرفتندآتش ز شورای حرامی چونکه برخواست یک شعله را هم ، سوی عاشورا گرفتنددر کوچه راه حضرت زهرای اطهر در کوفه راه زینب کبری گرفتندیکروز بینِ درب و دیوار است مقتل یکروز در گودال جانِ ما گرفتندیکروز با مسمار زخم سینه دادند یکروز خنجرها به حنجر جا گرفتند باید تمام آسمانها خون بگریند دین را عجب بازیچه ی دنیا گرفتندما انتقامی سخت تر در پیش داریم میثاق با رزمندگان خویش داریمعادل حسین قربانالتماست می کنم، با اشک ها، با ناله ام بیشتر پیشم بمان، ای یاسِ هجده ساله ام! چشمِ خود را باز کن، قامت کمانِ مرتضی! در غمِ عشقت پریشانم، خرابم، واله ام ای گلِ خوش رنگ و بو، در آسمانِ عاشقی، تو ستاره باش، من هم تا ابد دنباله امحیدرِ خیبرگشا را، داغِ تو، بیچاره کرد پاسخی ده، تا مگر فرخنده گردد طالعمکاش می مُردم، نمی دیدم که بینِ شعله ها ناگهان آتش گرفت و سوخت، باغِ لاله ام با علی حرفی بزن، این روزهای آخری "کَلِّمینی" فاطمه! ای یاسِ هجده ساله ام!حسن کردیآنروز سوخت پای علی زندگانی ات آتش گرفت جان من از نیمه جانی اتای آرزوی سوخته از تند باد درد ای مرهم غریبی من، هم زبانی اتآیینه ی شکسته ی مجروح مرتضی شلاق آتش از تو گرفته جوانی اتنقش خراش سامریِّ شهر مانده است _ماه کبود من_به رخ آسمانی اتاز مردمی که سفره ی شان پر شد از فدک هیزم رسید در عوض مهربانی اتبا خاطرات کوچه به مسجد رسید ی و
کلید واژه ها: سالروز شهادت - حضرت زهرا - زهرا - سالروز شهادت حضرت زهرا - سالروز - آیینی - شهادت - تقدیم - کشورمان - شهادت حضرت زهرا - شاعران - شعله - شعر آیینی - بانو - کوثر - دردسر - لاله - خیبر - سوخت - شاخه - ساقی - لحظه - دشمن - مادر - چاله