روایت فداکاری برای تپیدن یک «قلب»راننده آمبولانس هراسان به بیرون نگاهی انداخت. لاستیک پنچر شده بود و برای رفع ایراد هیچ زمانی وجود نداشت. باید هرچه سریع تر قلبی که در پوشش یخ و مواد نگه دارنده آرمیده بود در سینه دخترک می نشست و ضربان می گرفت. - وقت از آنچه همیشه می گویند طلایی تر بود و حتی هدر رفتن یک صدم ثانیه اش می توانست به خراب شدن همه چیز بینجامد. کاری از کسی برنمی آمد. پزشک و پرستار به خیابان رفتند تا مگر با خودروی شخصی انسانی فداکار بتوانند مأموریتشان را به سرانجامی موفق برسانند اما دریغ که ماشین ها هم مثل عقربه های ساعت بی تفاوت می گذشتند. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، در همین اثنا بود که مهدی حسین زاده که صدای آمبولانس را شنیده و متوجه مشکل فنی آن شده بود از فروشگاه نگاهی به بیرون انداخت. برای لحظه ای قلبش لرزید و چیزی در ذهنش گذشت و داستان یک فداکاری تمام عیار را رقم زد. بنابر اعلام روابط عمومی انجمن اهدای عضو ایرانیان، با مهدی حسین زاده، راننده ای که به دلیل نقص آمبولانس حمل کننده عضو اهدایی، کمک کرد تا عضو به گیرنده برسد، گفت وگویی ترتیب داده شده که در ادامه می خوانید: - چه شد که متوجه مشکل فنی آمبولانس شدید و تصمیم گرفتید به کمکشان بروید؟ من داخل محل کارم در فروشگاه نشسته بودم که متوجه صدای آمبولانس شدم همان لحظه یک حسی به من گفت که آمبولانس مشکلی دارد و وقت برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |