مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 30 دی 1399 ساعت 00:002021-01-18ورزشي

داستان کودکانه جدید/ قصه بزغاله خجالتی


توی یک گله بز، یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود.

وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد.

وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.

اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره.

بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد.

این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.

چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند.

اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد.

یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت.

به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند.

اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم.

وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده.

اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

داستان کودکانه جدید/ قصه بزغاله خجالتی

داستان کودکانه جدید/ قصه بزغاله خجالتی