مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 22 آبان 1398 ساعت 06:132019-11-13فرهنگي

دیدار با ملکه رنج ها


 اهل شاهینیِ کردستان بود و مثل یک ارتش یک نفره، لابه لای غرفه هایِ شلوغِ نمایشگاهِ کتاب، تک وتنها و موقر، کنار یک میز کوچک ایستاده بود و داشت، - ایسنا/اصفهان  اهل شاهینیِ کردستان بود و مثل یک ارتش یک نفره، لابه لای غرفه هایِ شلوغِ نمایشگاهِ کتاب، تک وتنها و موقر، کنار یک میز کوچک ایستاده بود و داشت، هم کتاب خودش را امضا می کرد و هم آن را می فروخت.

اسمش انتها بود و نامِ کتابش: انتها، ملکه رنج ها .

با دیدنِ اندک اشتیاقی در چشم مشتریان، سر صحبت را باز می کرد و سهم من از حرف های او این بود: من سال قبل هم آمدم نمایشگاه.

یک خانم اصفهانی؛ مثل خودتان خوب، با من دوست شد و مرا به خانه شان برد و نگذاشت تنها بمانم.

امسال اما رفته تهران بچه بکارد و من مجبورم شب ها در مسافرخانه بمانم.

مسافرخانه کثیف است، دلم برنمی دارد آنجا بخوابم.

از او خواستم شماره تلفنش را بگوید اما چرخاندن و بیرون راندن کلمات برای او و فهمیدنش برای من، آن قدر دشوار بود که گوشی را از دستم گرفت و شماره را برایم نوشت.

کتابش را خریدم و خواستم امضا کند.

نوشت: زنده باد انسانیت، زنده باد هم وطنم بعد مثل معلم ها، یک امضای بادکنکی پای آن کشید و دنباله خطش را با یک ستاره تمام کرد و این، ابتدای آشنایی من با انتها بود.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

دیدار با ملکه رنج ها

دیدار با ملکه رنج ها