مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 30 دی 1396 ساعت 00:102018-01-19سياسي

یک ماموریت ویژه


آتش تیربارهای دشمن نمی گذاشت کسی راست راست راه برود.

من را روی زمین گذاشتند.

کنار «دژ» افتاده بودم که کسی فریاد زد آمبولانس آمده است تا مجروحین را سوار آمبولانس کنید.

- آتش تیربارهای دشمن نمی گذاشت کسی راست راست راه برود.

من را روی زمین گذاشتند.

کنار دژ افتاده بودم که کسی فریاد زد آمبولانس آمده است تا مجروحین را سوار آمبولانس کنید.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، حاج علی کمیجانی از رزمندگان لشکر 10 سید الشهدا(ع) است.

او که روز 21 دی ماه سال 1365 از ناحیه نخاع در جریان عملیات کربلای5 به درجه جانبازی رسید در خاطره ای روایت می کند: روز 20 دی ماه بود که به گردان ما یعنی گردان زُهیر مأموریت دادند که به خط مقدم برویم.

ساعت نزدیک 8 شب بود که به چند متری تانک های دشمن رسیدیم.

تانک ها روشن و روی جاده بودند و صدای موتورهایشان به گوش می رسید.

ما هم پشت یکی از خاکریزها که به موازات جاده بود جانپناه گرفتیم.

مشورت شد که با تانک ها درگیر بشویم یا نه ؟ من نظرم این بود که نباید به آن ها امان بدهیم چون حالا که روی جاده هستند و در یک جا جمع شدند بهتر می توانیم تانک ها را منهدم کنیم.

خوشبختانه قرار شد به تانک های دشمن حمله کنیم.

من با بچه های دسته خودم به تانک ها حمله کردیم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

یک ماموریت ویژه

یک ماموریت ویژه