نقدی بر رمان دعبل و زلفا اثر مظفر سالاری بیرون آوردن انسان از پوسته ای تاریک و ظلمانیدغدغه دعبل و زلفا تولّد انسان یا به تعبیر دیگر احیای انسان و به تعبیر سوم نورانی ساختن اوست. بیرون آوردن انسان از پوسته ای تاریک و ظلمانی و آشنا ساختن او با خدا که نور آسمان ها و زمین است. - " - علی آرمین: رمان دعبل و زلفا سرگذشت شاعری معروف به نام دعبل است که زبانی تیز و صریح در حق گویی دارد. او در سفری، به عشق زلفا که کنیزی شیعه است و سیرت و صورتی زیبا دارد، گرفتار می شود. برای رسیدن به او تلاش فراوانی می کند و حتی در عشقش از نماز دور می شود و به شراب روی می آورد و اشعاری عاشقانه می سراید. این اشعار باعث می شود تا به قصر موصلی و هارون راه پیدا کند و با چنین افرادی هم نشین شود. در نهایت به وضع اسف باری دچار می شود و یکی از عمّال امام کاظم علیه السلام، ابن یقطین، او را نجات می دهد و زلفا را با لطایف الحیلی از چنگ موصلی بیرون کشیده و به ازدواج دعبل درمی آورد. زلفا دعبل را ترغیب می کند تا اشعاری در مظلومیت اهل بیت و افشاگری ظلم های حکومت وقت بسراید. دعبل مسیری روشن تر را طی می کند تا این که با بیماری چشمان همسرش مواجه می شود و به هم می ریزد. در نهایت چشمان زلفا به وسیله ی پیراهنِ امام رضا علیه السلام شفا می یابد. دعبل در این داستان با افراد زیادی از جمله ابن سیار مواجه است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |