مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 25 شهریور 1396 ساعت 09:202017-09-16سياسي

تقدیری که برای یک پرستار رقم خورد


عازم مناطق جنگی جنوب شدیم، نزدیک ظهر به فرودگاه اهواز رسیدیم، هوای خرماپزان جنوب، داغ و نفس گیر بود، از همان لحظه ورود، دنبال سایه می گشتیم تا پناه بگیریم.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، جملات بالا بخشی از خاطره ناهید شکری از امدادگران دوران دفاع مقدس است.

وی می گوید: نوجوان بودم و سال سوم دبیرستان درس می خواندم.

اوضاع کشور ناآرام بود.

انقلاب تازه پیروز شده و هنوز همه کارها سامان پیدا نکرده بود.

یک روز پدرم به خانه آمد و گفت: تو مسجد اعلام کردن که کادر بیمارستان تحصن کردن و دیگه کار نمی کنن.

مردم بیچاره هم موندن همون جور سرگردون و بدون کمک.

از مردم عادی خواستن که اگه می تونن به بیمارستانها کمک کنن .

من و خواهر بزرگترم توی خانه از بقیه زبر و زرنگ تر بودیم و دلمان می خواست هر لحظه به انقلاب کمک کنیم.

وقتی شنیدیم شرایط نامناسب است، سریع آماده شدیم و با هم به بیمارستان شفیعیه رفتیم.

به آنجا که رسیدیم، دیدیم غیر از ما افراد دیگری هم برای کمک جمع شده اند.

وقتی به بخش های مختلف سر زدیم، حالمان گرفته شد، روی تخت ها و زمین پر از بیمارانی بود که ناله می کردند و وضعیت مناسبی نداشتند.

آنجا بود که برای اولین بار، با فضای بیمارستان و کار پرستاری آشنا شدیم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

تقدیری که برای یک پرستار رقم خورد

تقدیری که برای یک پرستار رقم خورد