روایت بازی ایران و چین از روی سکوهای آزادی/ دود غلیظ سیگار، اشک های وریا، تشویق ایسلندی، آقای لیپی و باقی قضایاچه زمانی را به یاد می آوریم که تیم ملی ما این قدر راحت و بی دردسر برده باشد و حرص مان نداده باشد؟ همین یک دستاورد، همین حرص ندادن و راحت بردن، - برای کل کارنامه شش ساله مرد پرتغالی در ایران، کافی نیست؟ گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ مسیرم را که می پرسد و مقصدم را که متوجه می شود، به پهنای صورت لبخند می زند و می گوید: رفتی به جای منم شعار بده! از آن فوتبالی های تیر است و استادیوم نشین های خاص. کمی که می گذرد و بقچه خاطراتش را که باز می کند، اثر چهل سال زندگی و خاطره بازی با فوتبال بیرون می زند. از معدود ایرانی هایی است که سر ِ شش تای معروف توی امجدیه بوده. می گفت آن روز از امجدیه تا خانه مادربزرگش در خیابان پیروزیِ امروزی را پیاده آمده و با مردم علیه تیم تاج شعار داده. تقریباً دست روی هر بازی و اتفاق مهمی که گذاشتم، او آنجا بوده. از مراسم افتتاحیه بازی های آسیایی 1354 تهران بگیر تا بازی ایران-اسراییل معروف 1348. آن قدر با او از فوتبال و ورزشگاه و پرسپولیس و استقلال و تیم ملی گفتم که نفهیدم چطور رسیدیم به در اصلی ورزشگاه آزادی. بهترین شروع برای یک روز فوتبالی. آفتاب به وسط آسمان رسیده و بساط دست فروش های دم در را حسابی داغ کرده. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |