پرونده خوانی میرهاشم میری رباعی سرای انقلاب آقای رباعی فقط می خواست یک آموزگار زندگی کندمیری در عرصه پژوهش و آموزش نیز موفق عمل کرده و بی شک اگر مانند سایر هم نسلان خود، برای ادامه فعالیت ادبی، در پایتخت ساکن می شد، جای اساتید بسیاری تنگ می شد و طلای افراد زیادی در کنار کیمیای علم او رنگ می باخت. - "-گروه ادبیات انقلاب اسلامی: هیچ درختی سر به آسمان نمی ساید، مگر به پشت گرمی ریشه هایش. ریشه ای که به سختی جگر سنگ را می شکافد تا شکوفه ها به نرمی خود نمایی کنند. پس در هر عرصه ای، ریشه ای در خاک می رود تا شاخه ای به افلاک برسد. جناب میرهاشم میری، یکی از همین ریشه های کهن شعر و ادب معاصر است که، مینای شراب ناب شعر خود را با مصلحت اندیشی، بی توجه به ظواهر و خواست دیگران، زیر خرقه ی آموزگاری پنهان کرده. چنان که گویی خواجه ی شیراز در شرح احوال ایشان سروده است: مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ور نه در مجلس رندان خبری نیست، که نیست میرهاشم میری، از شعرای به نام نسل اول انقلاب و یار و همنشین قیصر، سید حسن حسینی و سلمان هراتی است که امروز، بر تارک شعر و ادب استان همدان می درخشد. مردی که در سال های ابتدایی انقلاب به قوت قلم خود، خون جوشان آزاد اندیشی را در رگ های رخوت زده شعر جاری کرد و در دوران دفاع مقدس ،با جادوی شعرش بذر حماسه را در قلب مردم آبیاری نمود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |