شاعری در مدرسهنماز تمام شد پیش خودم گفتم بروم چند نفر از دوستانم رو بیاورم تا حداقل مجلس آبرومندتر بشود. بعد از چرخی که توی حیاط زدم توانستم یکی از دوستانم را متقاعد کنم و با خودم بیاورم. - "-گروه ادبیات انقلاب اسلامی: صبح روز دوشنبه 12 بهمن مثل همه روزهای عادی شروع شد. بی خبر از همه چیز به سمت مدرسه حرکت کردم و از شلوغی میدان صادقیه گذشتم و به دبیرستان فرهنگ رسیدم. همه چیز کاملا عادی بود تا اینکه مراسم صبحگاه شروع شد و پس از خواندن قرآن، مدیر مدرسه چند دقیقه صحبت کرد. بچه ها که سردشان شده بود سگرمه هایشان توی هم رفت و غر می زدند؛ منم پیش خودم گفتم: دوباره حرف های تکراری. بی انصافی نشود چند نکته جدید گفت تا اینکه بالاخره رسید به اصل مطلب؛ امروز بعد از نماز در نمازخانه مدرسه شعر خوانی با حضور شاعر جوان هادی فردوسی برگزار می گردد. خیلی ها عکس العمل نشان ندادند ولی من که با اشعار معاصر راحت تر ارتباط برقرار می کنم خوش حال شدم، در صورتی که حتی اسم هادی فردوسی را هم نشنیده بودم. با قطار صف ها وارد کلاس شدیم، گاه گاه به یاد حرف اقای مدیر می افتادم و منتظر بودم که زنگ نماز برسد و بفهمم که این شاعر جوان کیست؟ بالاخره زنگ سوم تمام شد و به حیاط رفتیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |