با شاعری که خواست پرواز کند + فیلمدرِ خانه ای را که در شعرهایش دیده بودیم به روی مان باز کرد و با ویلچری که در شعرهایش از آن نوشته به استقبال مان آمد؛ به همراه خواهرش «آنت» که او هم در شعرهایش حضور دارد. - درِ خانه ای را که در شعرهایش دیده بودیم به روی مان باز کرد و با ویلچری که در شعرهایش از آن نوشته به استقبال مان آمد؛ به همراه خواهرش آنت که او هم در شعرهایش حضور دارد. به آشپزخانه دعوت مان کردند برای نوشیدن قهوه، که شعر شنیدیم و صحبت مان گل انداخت. از یاکریم ها، پانیا پشت پنجره بود. او را هم می شناختیم؛ در شعری در کتاب آخرش از او نوشته. یادمان افتاد قرار بوده به اتاق شاعر هم برویم، به این ترتیب ادامه حرف ها را در اتاقی پی گرفتیم که مداد و کاغذِ شعر نوشتنش آن جاست. در روز تولد واهه آرمن به دیدارش رفتیم و او در گفت وگو با بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، از خودش، شعرهایش و حال وهوای این روزهای شعر در ایران گفت. چند روزی از سال نو میلادی گذشته و خانه هنوز حال و هوای کریسمس دارد؛ با درخت کاج و چراغ ها و بابانوئل. واهه آرمن دو مجموعه شعر اولش را به زبان ارمنی منتشر کرد اما در ادامه به فارسی شعر نوشت. بال هایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت ، پس از عبور درناها ، باران بگیرد، می رویم و گاهی دلم می خواهد شاعر نباشم (مجموعه شعر - یادداشت ) کتاب های منتشرشده برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |