مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 3 مرداد 1394 ساعت 23:152015-07-25بين الملل

به روایت فرنگیس/2 اسیر دست این زن شده ام!


روی جاده که ایستادیم یک ماشین ارتشی جلویمان ایستاد و راننده اش بلند گفت: خدا خانه تان را آباد کند، توی این شب، اینجا چه کار می کنید؟ شوهرم نالید و گفت: - "- گروه کتاب و ادبیات: 27 تیرماه سالروز پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و 5 مرداد نیز حمله گروهک منافقین و ارتش عراق بعد از پذیرش آتش بس است.

کتاب فرنگیس که در ایام نمایشگاه کتاب تهران منتشر در بخش های انتهایی خود شامل خاطراتی درباره این حمله کوردلانه است که بخش هایی از آن به صورت متوالی منتشر خواهد شد.

روایت حاضر از صفحه 256 تا 273 کتاب مذکور انتخاب شده است.

ماشین، ورودی گیلان غرب ایستاد و راننده اش گفت: به سلامت! شب شده بود.

نیروهای ایرانی توی گیلان غرب بودند برق قطع بود تک و توک مردم عادی توی شهر این طرف و آن طرف می رفتند.

بیشتر، نیروهای نظامی بودند.

شهر به هم ریخته و غمگین بود از سربازی پرسیدم: عراقی ها کجا هستند؟ سری تکان داد و گفت: فکر کنم آن طرف گورسفید مانده اند نیروهای خودمان جلوشان ایستاده اند.

توی گیلانغرب، پیش آشناهایی که می شناختم، رفتم و احوال علیمردان را گرفتم.

مردی که دم در خانه ایستاده بود، گفت: شوهرت را همین چند لحظه پیش دیدم، دنبالت می گشت.

با خوشحالی به آدرسی که مرد داده بود، رفتم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

به روایت فرنگیس/2 اسیر دست این زن شده ام!

به روایت فرنگیس/2 اسیر دست این زن شده ام!