یادداشت/ابوطالب مظفری شعر مهاجرت از ابراز هویت تا احراز هویتادبیات مهاجرت افغانستان به لحاظ محتوایی و نیز ساختاری، سه مرحله متفاوت را پشت سر گذاشته و در هر مرحله شاعران آرمانگرا، واقعیت گرا و هویت جو در بستر زمان پدیدار گشته اند. - "، به بررسی ادبیات و شعر مهاجرت پرداخته است. متن این یادداشت به این شرح است. ادبیات مهاجرت به آن دسته از آثار ادبی گفته می شود که شاعر یا داستان نویس، در پی ترک اجباری یا اختیاری بومجای خود و متأثر از این نصیبه، دست به خلق آن زده باشد. بنابر این برای آثاری که در بیرون از وطن مألوف پدید آمده ولی هیچگونه رد پایی از تجربیات زبانی و روانی ناشی از مهاجرت در آن نیست، کاربرد این تعبیر خالی از مسامحه نیست. برخی البته برای این پدیده، اصطلاح ادبیات در تبعید را به کار برده اند ولی گویا ادبیات مهاجرت تعبیر جامع تری است. بنابراین می توان گفت که مثنوی و دیوان شمس حضرت مولانا که بیرون از وطن سروده شده ولی فارغ از کم و کیف این سفر است، در طبقه بندی ادبیات مهاجرت نمی گنجد ولی این دو غزل حافظ که حاصل تبعید کوتاهِ ایشان به شهر یزد بوده و و متأثر از آن، داخل ادبیات مهاجرت است: خرم آن روز کزین منزل ویران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر از عمر مهاجرت افغانستانی ها به کشورهای همسایه، پاره ای بیش از سه دهه می گذرد برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |