از ارسال عکس بی حجاب تا رابطه نامشروع و تجاوز دسته جمعیدختر 17 ساله که در اتاق مشاوره پلیس فتا اشک می ریخت، در حالی که سرش را میان دو دستش گرفته بود و به آینده تاریک خود می اندیشید در میان هق هق گریه به بیان ماجرای تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتی سال اول دبیرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد. پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که در این میان جملات عاشقانه و احساسی پسر جوانی توجهم را به خود جلب کرد. آن قدر از جملات ادبی و زیبای آرمان لذت می بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بیشتری برایم بفرستد. این گونه بود که رابطه تلفنی من و آرمان شروع شد، اما مدت زیادی نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهای آغازین مهر هم گوشی تلفنم را پنهانی به مدرسه می بردم تا بتوانم پاسخ پیامک های آرمان را بدهم. در همین روزها آرمان برای این که بتواند در مورد زیبایی من جملاتی بنویسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربی برایش بفرستم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |