بوی پیراهن یوسف می آید طعم شیرین همسایه شدن با 2 شهید گمنام

مردم شهید پرور و همیشه در صحنه زنجان، همزمان با هفته دفاع مقدس میهمان دو شهید گمنام می شوند.

- " از زنجان، نماز عشق دو رکعت است.

نمازی که فقط باید با خون آن را وضو کرد، رکعت اول این نماز ترک تن و رکعت دوم آن رهایی روح است و این یعنی شهادت.

آن روزها پایگاه مسجد خیلی فعال بود، جوانان محل هر فرصتی پیدا می کردند، به مسجد می رفتند و همه دوست داشتند، عضو پایگاه باشند.

18 سال بیشتر نداشت و امسال برای نخستین بار در کنکور شرکت کرده بود و چون خیلی با استعداد بود، در رشته مهندسی قبول شده بود، قرار بود از اول مهر ماه در دانشگاه حاضر شود، اما خیلی دوست داشت، عضو پایگاه مسجد نیز باشد، یک روز به خانه آمد و شناسنامه اش را از مادر گرفت و به مسجد رفت، فرمانده پایگاه او را می شناخت و مخالف رفتن او به جبهه بود، چون می دانست از مهر ماه به دانشگاه می رود، اما با اسرار بالاخره راضی شد.

روز اعزام فرا رسید، پوتین هایش را می بست و همزمان با گره هایی که می زد سرش را بالا می گرفت و به چشمان بغض کرده مادر نگاه می کرد، آخرین فرزند مادر است که به جبهه می رود، مادر پیش از این همه پسرانش را راهی جنگ کرده است، اینبار اما انگار راضی نبود، شاید می دانست، دیگر قرار نیست، فرزند دلبندش را ببیند و قرار است، شهید شود، یا نه شاید هم غصه می خورد که چرا پسر مهندسش را به جنگ