حیات پست مدرن، تجربه ی سوژگی و سبک زندگیاگر در ساحت سنت و مدرنیته دستیابی به حقیقت ممکن است، در ساحت پسامدرنیسم، حقایق دروغ هایی هستند که دروغ بودنشان فراموش شده است و وظیفهی منتقد و فیلسوف نشان دادن این خلأ، - اگر عصر کلاسیک عصر ایمان و حکمت بود و عصر مدرن عصر عقلانیت و علم، عصر پسامدرن عصر بیثباتی و شک و نسبیت است. مشخصه ی عمده ی دوران کلاسیک و دوران مدرن، باور به کلیتی پیونددهنده بود. این کلیت یا در ساحت امور ماوراءالطبیعه صورت می بست یا در قالب باور تام و تمام به عقل و روند پیشرفت شاکله داشت. در عصر مدرن، عقل محور هستی شده بود و اندیشه های مبتنی بر اومانیسم جای اندیشه های الهیاتی را گرفته بود. تاریخ واجد عقلی تصور می شد که رو به پیشرفت دارد و خرد در نقطه ی نهایی پیروز خواهد شد و سعادت را به ارمغان خواهد آورد. اندیشه های موجود در جهان مدرن از تثلیث الهیاتی و فلسفه ی افلاطونی و پلوتینوسی تغذیه می کرد. اینکه انسان در بهشت با هستی یکی بوده است، به جهان هبوط کرده است و روزی دوباره به اصل خویش بازمی گردد، تثلیثی الهیاتی بود که در مدرنیسم شاکله و قرائت دیگری به خود گرفت. متافیزیک مدرن زیر سیطره ی شکل دیگری از این تثلیث بود. برای مثال، مراحل سیر تاریخ در نگاه هگل، حرکت آگاهی و خرد است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |