رنج بافته های مادارن ایل و آرزوهایی که رنگ می بازدچه رنجی می کشند مادران ایل تا تاری بر پود گره بخورد و گرهی از مشکلات انبوه آنها بگشاید، اما چه سود که دلال می آید و چوب حراج بر این رنج رنگارنگ می زند. گنجی که تار و پودش حاصل رنج پر از تلاش، خیال و عشق مادر ایلی است که با دستان پینه بسته خود بر دار گلیم نقش می زند. نقش شتر، بز کوهی، گوزن و گوسفند که نشان از برکت در زندگی او و فرزندانش است. کوه و خورشید را بر جان گلیم می نشاند تا گرمی و روشنی را به سیاه چادر زندگیش آورد و خدا قوتی باشد برای مردش که تازه از هی هی گوسفندان بازگشته است. با خلق درخت و شکوفه هایش بر تار و پود گلیم نقش بهار و تلألوی دوباره زندگی را در رگ های افراد خانواده به گره می نشاند. ستاره ای که درخشش آن، تاریکی آسمان و کوه را به درکرده، و پازن پیر را در کوه های آلاداغ و شاه جهان به تحرک وا داشته است. نقش عقاب که صلابت و ابهت ایل عشایر را در ذهن ها به تصویر می کشد تا مبادا روزی به دست فراموشی سپرده شود. مادران و دختران ایل، چه گره ها و نقش هایی را با شانه بر روی گلیم می نشانند به امید روزی که رنج بافت آن، گنجی برای درمان زخم زندگیشان شود اما چه حیف که دست طمع دلال ها در زیر دست بافته های آن ها پنهان است و گنج پر رنج دختران و مادران ایل را به یغما می برد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |